تار:
از خانوادهی سازهای زهی و از اصلیترین سازهای موسیقی دستگاهی ایران است.
ساز تار با جعبهی رزونانس دوقلو از شکلی خاص برخوردار است که در میان سازهای زهی مضرابی آن را منحصر به فرد میکند. بخش بزرگتر این بدنهی گلابی شکل کاسه و بخش کوچکتر نقاره نامیده میشود. بر روی این دو بخش که مجموعاً هم کاسه نامیده میشود پوستبره یا گوسفند یا در دورهي اخیر انواعی از پوست ماهی کشیده میشود و بر روی آن خرک قرار میگیرد. تار دارای پنج سیم بوده است که در دورهی متاخر توسط درویشخان نوازندهی برجستهی اواخر دورهی قاجار (۱۲۵۲-۱۳۰۵) سیم دیگری به آن اضافه شده است و امروزه شش سیم دارد که به صورت سه جفت بسته میشوند. بر روی دستهی تار بین ۲۵ تا ۲۸ دستان یا پرده بسته میشود و تمام فواصل گام بالقوهی موسیقی دستگاهی را اجرا میکند. در انتهای دسته بخشی قرار دارد که سرپنجه نامیده میشود و گوشیها جهت کوک کردن سیمها در آن تعبیه میشوند. طول یک تار معمول امروزه حدود ۹۵ سانتیمتر است. ساز تار توسط مضرابی از جنس برنج یا استیل که به انتهای آن -جهت سهولت به دست گرفتن- موم اضافه میشود نواخته میشود.
وسعت صوتی ساز تار تقریباً به سه اکتاو میرسد و سیمهای آن معمولاً با فاصلههای چهارم یا پنجم درست پایین رونده کوک میشوند.
تار از سازهای اصلی موسیقی دستگاهی یا کلاسیک ایرانی است و تمام فواصل و حالات این موسیقی بر روی آن قابل اجرا است. ردیفهای قدیمی موسیقی ایرانی نظیر ردیف میرزاعبدالله و ردیف آقاحسینقلی و نیز ردیف موسیخان معروفی همه با توجه به امکانات اجرایی ساز تار تدوین شدهاند.
در ادبیات فارسی لغت تار به عنوان اسم عامی برای عموم سازهای زهی مضرابی (نظیر بربط و تنبور و...) بهکار میرفته است اما ساز زهی مضرابی با کاسهی دوقلو در مینیاتورهای دورهی زندیهی شیراز دیده میشود. این ساز هنوز هم در بین برخی نوازندگان «تار شیراز» نامیده میشود.
در رسالات دورهی صفویه و مخصوصاً آخرین رسالهی مهم یعنی رسالهی امیرخان گرجی نامی از این سازبرده نشده. تصویر تار ظاهراً نخستین بار بر یک قاب آینهی روغنی کار محمدصادق اشرف نقاش معروف دورهی کریمخان دیده شده میشود.
قدیمترین نوازندهي تار که از احوالات او اطلاعاتی باقی مانده آقاعلیاکبرفراهانی نوازندهی دربار محمدشاه و ناصرالدین شاه است. پس از او برادرش آقاغلامحسین و پسرانش میرزاحسینقلی و میرزاعبدالله مکتبی را شکل دادند و رپرتوار موسیقی دستگاهی را به شکلی که امروز میشناسیم تدوین کردند.
ساز تار با همین نام و تحت موسیقی دستگاهی ایرانی در اواخر قرن گذشته به تدریج به هرات افغانستان هم منتقل شده و در آنجا با نام «چارتار» شهرت دارد.
نوع دیگری از ساز تار با تغییراتی در شکل و تکنیکهای نوازندگی در منطقهی قفقاز رایج است که به نام «تار قفقاز» یا «تار آذربایجانی» شناخته میشود.
تار فارسی حداقل در قرن هجدهم میلادی در ارمنستان٬ آدربایجان٬ قفقاز و تاجیکستان که در گذشته در قلمرو سیاسی ایران قرار داشتهاند رایج یود . در همین قرن نوازنده و موسیقیدانی به نام میرزاصادق اسداوغلو در شهر شوشا در ناحیهی قرهباغ که امروزه در جمهوری آدربایجان واقع است تار آذربایجانی را با تغییراتی روی تار فارسی به وجود آورد.
تار آذربایجانی کاسهای کوچکتر دارد که بر روی سینه نگهداشته میشود و دستهی آن پهنتر است.
از استادان نسل پیشین ساز تار میتوان به نوازندگان زیر اشاره کرد:
علیاکبر شهنازی (پسر آقاحسینقلی) ٬ مرتضی نیداوود ٫ علینقی وزیری ٬ نصرالله زرینپنجه
چهرهی مهم نسل بعدی که اصطلاحاً دورهي رادیو نامیده میشود استاد جلیل شهناز است. و نیز هوشنگ ظریف و فرهنگ شریف از نوازندگان و اساتید مهم این دوره هستند.
از مهمترین اساتید معاصر نوازندهی تار میتوان داریوش طلایی٬ محمدرضالطفی و حسینعلیزاده را نام برد.
برای آشنایی و مرور شیوهها و سبکهای مختلف تار نوازی میتوانید به مجموعهی «صدسال تار» از موسسهی انتشارات ماهور مراجعه کنید.
تکنوازی تار استاد علیاکبر شهنازی
نمونهای از تار نوازی استاد محمدرضا لطفی
نمونهای تارنوازی استاد داریوش طلایی
نمونهای از تارنوازی استاد حسین علیزاده
نمونهای از اجرای تار آذربایجان
نمونهای از اجرای تار آذربایجان توسط استاد رامیز قلیاف
http://www.aparat.com/v/dhPG2
منابع:
امیرحسین پورجوادی: مدخل «تار» دایرهالمعارف بزرگ اسلامی
ارفع اطرایی٬ محمدرضا درویشی: سازشناسی ایرانی٬ موسسه فرهنگی هنری ماهور٬ ۱۳۸۸
نام کاربری : | |
کلمه عبور : |